ذکر مصائب عصر عاشورا شهادت سیدالشهدا علیهالسلام
ای کاش دلِ شـمر برایش میسـوخت وقتی که رَگ و تارِصدایش میسوخت ای کـاش نِــمـیکــرد تَـنَـش را دَرهَـم جایی که تمام دست و پایش میسوخت ای کاش که چـشم سر او را میبـست چشمیکه خودش به روضههایش میسوخت ای کـاش یـکـی زیـنـب او را میبـرد تا کـم به نـوای بینـوایش میسـوخت ای کـاش نـمـیشـد سـر او بـر نـیــزه آن سر که سکینه در هوایش میسوخت ای کاش نَـدیـده بـاشـد آن شـاهِ شـهـید دامـانِ خـیـامِ کـربـلایـش مـیسـوخت ای کاش فـقـط خـیـام میسـوخت ولی زینب سَر و، سجاد عبایش میسوخت ای کـاش فـقـط زیـنـب و سـجـاد ولی یک دخترکی گوش و طلایش میسوخت ای کاش نمیسوخت به گـودال حسین صد بار جهان ولی به جایش میسوخت |